شاید شما هم مانند بسیاری از افراد تصور کنید که تنها عامل تاثیرگذار بر اقتصاد و بازارهای مالی، عوامل کمی و الگوهای ریاضی هستند. در واقع اعداد و ارقام در بازارهای مالی در کانون توجه قرار دارند و بر عملکرد پیچیده ذهن انسان سایه میاندازند اما بهتر است بدانید که بر اساس تحقیقات اخیر محققان حوزه اقتصاد و روانشناسی، بسیاری از الگوهای رفتاری و تصمیمهای اشخاص میتواند بر روند اقتصاد و قیمتها تاثیر بگذارد. این تحقیقات و بررسیها منجر به ایجاد دانشی به نام دانش مالی رفتاری شده است. به این معنی که پشت هر معامله تعامل پیچیدهای از احساسات، سوگیریها و ویژگیهای روانی نهفته است. با ما همراه باشید تا ببینیم پشت پرده دانش مالی رفتاری چه خبر است.
دانش مالی رفتاری چیست؟
در گذشته، نظریههای مالی بر این فرض بودند که سرمایهگذاران در زمان تصمیمگیری بهصورت کاملا عقلانی و بر اساس اصول اقتصادی عمل میکنند. با این فرض، افراد هنگام انتخابهای خود تمامی جوانب را در نظر میگیرند و عقلانیترین تصمیم را اتخاذ میکنند اما در واقعیت نیز همین طور است؟ خیر! رخدادهایی وجود دارند که باعث گرفتن تصمیمات غیرعقلانی میشوند و تصمیمگیری افراد را تحت تاثیر قرار میدهند. در نهایت این مسئله باعث ناکارایی بازارهای مالی و بروز بینظمیهای زیادی میشود. با توجه به این شرایط، میتوان نتیجه گرفت که سرمایهگذاران همواره منطقی تصمیم نمیگیرند و گاهی اوقات احساسی و تحت تاثیر شرایط موجود عمل میکنند. دانش مالی رفتاری یا همان Behavioral Finance نیز دقیقا بر همین موضوع تاکید دارد که گرایشهای احساسی و طبیعی افراد باعث بروز تصمیمگیریهای مالی مختلف میشود؛ همچنین نشان میدهد که نگاه سرمایهگذار به بازار سرمایه و تصمیمات او ناشی از روانشناسی سرمایهگذار، نظرات و میزان ریسکپذیری او است. دانش مالی رفتاری تلاش میکند تا با بررسی عوامل روانشناختی، دلیل تصمیمات سرمایهگذاران را شناسایی کند و بینظمیهای بازار را توضیح میدهد.
تاریخچه مالی رفتاری
مالی رفتاری را شاید بتوان کاربرد روانشناسی در دانشهای مالی تعبیر کرد که از دو دهه گذشته موردتوجه قرار گرفته است. مهمترین پژوهش انجامشده در این حوزه، مقاله پروفسور رابرت شیلر با عنوان «کثرت عقلایی» بود. در این تحقیق شیلر راجع به ترکیدن حباب ایجاد شده در قیمت سهام شرکتها، بر اساس معیارهای تاریخی هشدار داده بود. تحقیقات هرش شفرین بیشتر به توسعه دانش مالی رفتاری کمک کرد. کتاب «آن سوی حرص و نگرانی: درک مالی رفتاری و روانشناسی سرمایهگذاری» او نیز بهطور جزئی به این موضوع پرداخت. او معتقد بود که سرمایهگذاران در بازارهای مالی به رویدادهای مثبت بیش از رویدادهای منفی توجه میکنند که سبب خوشبینی بیش از حد در بازار میشود.
پروفسور دانیل کانمن و ورنون اسمیت نیز دانش مالی رفتاری را بهعنوان یک رشته مستقل دانشگاهی ایجاد کردند. پروفسور کانمن در تحقیقات خود عنوان کرد که تصمیمات افراد در شرایط عدم اطمینان بهطور سیستماتیک از تصمیمات پیشبینیشده در تئوریهای اقتصادی فاصله میگیرند. این دو محقق در سال ۱۹۷۹ در مقاله خود به نام «تئوری چشمانداز: تجزیه و تحلیل تصمیم تحت شرایط ریسکی» مدل جدیدی را معرفی کردند. این مدل عنوان میکند که افراد به پیامدهای محتمل در مقایسه با پیامدهای مطمئن کمتر از حد لازم اهمیت میدهند. تئوری چشمانداز، همچنین نحوه ارزیابی سود و زیان توسط افراد را نشان میدهد. در این تئوری، تابع ارزش در منطقه سود، به صورت مقعر و در منطقه زیان، به صورت محدب است؛ یعنی افراد در هنگام قرارگیری در سود، محافظهکارانه و در هنگام ضرر بهصورت غیرمحافظهکار رفتار میکنند. کار مهم دیگری که در این زمینه انجام شده است مطالعات بارن وال بوده است. وال دو گروه سرمایهگذار تعریف کرده است. گروه اول سرمایهگذاران منفعل هستند که ثروت خود را بهصورت منفعلانه و از طریق دریافت ارث یا استفاده از ثروت دیگران کسب کردهاند. گروه دیگر سرمایهگذاران فعال هستند که با انجام فعالیت و پذیرش ریسک، ثروت خود را کسب کردهاند.
مهمترین سوگیریهای رفتاری در بازارهای مالی
همانطور که گفتیم فقط اعداد و ارقام بر تصمیمگیریهای سرمایهگذاران تاثیرگذار نیستند و جنبههای روانی را در این امر مهم نباید نادیده گرفت. با شناخت این سوگیریها و تمایلات رفتاری، میتوانید انتخابهای آگاهانهتر و منطقیتری در مورد سرمایهگذاریها، پساندازها و رفاه مالی خود داشته باشید. دانش مالی رفتاری شما را قادر میسازد تا پیچیدگیهای دنیای مالی را با وضوح بیشتری درک کنید. به همین دلیل در این قسمت از مطلب، شما را با مفاهیم اصلی مالی رفتاری که بیشترین تاثیر را بر تصمیمگیریهای مالی میگذراند، آشنا میکنیم.
۱- خطای آشنایی (Familiarity Bias)
این خطا زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران ترجیح میدهند در شرکتهایی که با آنها آشنا هستند سرمایهگذاری کنند، حتی اگر فرصتهای بهتری برای سرمایهگذاری در جاهای دیگر وجود داشته باشد. این کار میتواند منجر به تمرکز بیش از حد سرمایهگذاریها در بخشها یا شرکتهای آشنا و افزایش ریسک شود.
۲- حسابداری ذهنی (Mental Accounting)
منبع درآمد میتواند بر نحوه خرج کردن آن تاثیر بگذارد. برای درک بهتر این مفهوم، به این فکر کنید که مبلغی را به عنوان حقوق برای یک ماه تلاش به دست آوردهاید. از طرفی دیگر، در یک قرعهکشی برنده میشوید و به اندازه همان مبلغ دریافت میکنید. بسیاری از افراد پولی را که از روش دوم به دست آوردهاند، به راحتی خرج میکنند یا بدون فکر سرمایهگذاری میکنند اما برای حقوق یک ماه تلاش خود ارزش بیشتری قائل هستند. در واقع نباید با در نظر گرفتن منبع سرمایه خود، آن را بیارزش بدانید، بلکه باید رفتار یکسانی با پول خود داشته باشید، صرفنظر از اینکه چگونه به دست آمده باشد.
۳- خطای تایید (Confirmation Bias)
خطای تایید به معنی آن است که سرمایهگذاران به دنبال اطلاعاتی هستند که دانش قبلی آنها را تایید کند و در عین حال شواهد متناقض را نادیده میگیرند یا رد میکنند، در صورتی که ممکن است این شواهد درست باشد. در سرمایهگذاری، این میتواند افراد را به انتخاباتی سوق دهد که از تصمیمات گذشته آنها پشتیبانی کند.
۴- خطای زیانگریزی (Loss Aversion)
برخی افراد به دلایل مختلفی از زیان میترسند، این ترس حتی از لذت سود کردن هم بیشتر است و به همین دلیل بر تصمیمات سرمایهگذاری آنها تاثیر میگذارد. در نتیجه، سرمایهگذار اغلب برای جلوگیری از ضرر، ریسک زیادی را متحمل میشود که منجر به تصمیمات اشتباه خواهد شد.
۵- خطای تجربی (Experiential Bias)
خطای تجربی زمانی اتفاق میافتد که سرمایهگذاران تصور میکنند اتفاقات گذشته دوباره رخ خواهد داد. مثلا بر اثر سود یا ضرر بسیار که اخیرا تجربه کردهاند، دوباره تصمیم به سرمایهگذاری مشابه میگیرند، در حالی که اتفاق افتادن رویدادها مستقل از یکدیگر است و ممکن است این بار نتیجه متفاوتی را تجربه کنند.
۶- خطای نسبت دادن به خود (Self-Attribution Fallacy)
بسیاری از افراد موفقیتهای خود را به توانایی و مهارتهای خود نسبت میدهند و مقصر ضررها و زیانها را شرایط بازار، بدشانسی یا عوامل خارجی میدانند؛ در حالی که ممکن است برعکس باشد! این طرز تفکر میتواند منجر به اعتماد بیش از حد به خود و نیافتن دلیل سرمایهگذاری اشتباه شود.
۷- اثر لنگر انداختن (Anchoring Effect)
اثر لنگر زمانی اتفاق میافتد که افراد هنگام تصمیمگیری به شدت به یک بخش از اطلاعات یا «لنگر» تکیه میکنند، حتی اگر آن اطلاعات نامربوط یا گمراهکننده باشد. در واقع این افراد فقط به یک اعتقاد پایبند هستند که این میتواند منجر به تصمیمگیری غیربهینه شود.
۸- شکاف احساسی (Emotional Gap)
شکاف احساسی به تصمیمگیریهای سرمایهگذار براساس احساسات مختلف مانند خشم، ترس، هیجان یا … اشاره دارد. مثلا در شرایط ثبات بازار، ممکن است تحمل ریسک سرمایهگذار بیشتر باشد، درحالی که در دورههای نوسان بازار، پریشان شود و اصلا ریسک نکند.
۹- رفتار گلهای (Herding Behavior)
رفتار گلهای به تمایل افراد به پیروی از اعمال جمع اشاره دارد، حتی زمانی که ممکن است انجام آن منطقی نباشد. این میتواند منجر به حبابها و سقوط در بازار شود زیرا سرمایهگذاران بهجای تحلیل بازار، بر اساس اقدامات دیگران تصمیم میگیرند و ارزش داراییها را بیشتر یا کمتر از حد واقعی آن در نظر میگیرند.
کاربرد مطالعات مالی رفتاری
کاربرد مطالعات مالی رفتاری در حوزههای مختلف مالی، اقتصاد و فراتر از آن گسترش مییابد.
- در مدیریت سرمایهگذاری، درک سوگیریهای رفتاری به مدیران اجازه میدهد تا استراتژیهایی طراحی کنند که احساسات سرمایهگذار و ناکارآمدی بازار را در برمیگیرد و بازده را افزایش میدهد.
- مشاوران مالی میتوانند با استفاده از دانش مالی رفتاری مشتریان را به سمت تصمیمگیری منطقیتر هدایت کنند. همچنین میتوانند به آنها کمک کنند تا از دامهای رایجی مانند تعقیب روندها یا تسلیم شدن در برابر ترس در طول رکود بازار دوری کنند.
- موسسات مالی نیز با شناخت سوگیریهای رفتاری میتوانند ریسکها را بهتر ارزیابی کنند.
- سیاستمداران نیز میتوانند از اصول مالی رفتاری برای طراحی مقررات و سیاستهای موثرتری استفاده کنند که ثبات بازار و حمایت از مصرفکننده را ارتقا میدهد.
فراتر از امور مالی، نتایج دانش مالی رفتاری پیامدهایی برای زمینههایی مانند سلامت عمومی، بازاریابی و رفتار سازمانی دارد؛ یعنی حوزههایی که درک فرآیندهای تصمیمگیری انسانی در اولویت است.
فرضیه بازار کارا در دانش مالی رفتاری
بازار کارا دقیقا مقابل دانش مالی رفتاری قرار دارد! در واقع بازار کارا بیان میکند که هرگونه اخبار و اطلاعات درباره یک سهم یا کالا در بازارهای مالی فورا بر قیمت آنها تاثیر میگذارد و قیمتها را تعدیل میکند. به عبارت دیگر در یک بازار کارا، همه اطلاعات در قیمتها منعکس میشود؛ بنابراین در صورتی که در بازار بورس، قیمت اوراق بهادار همراه با تمامی اطلاعات موجود و مرتبط تغییر کند، آن بازار را میتوان کارا نامید. در بازار کارا سرمایهگذاران نمیتوانند از اطلاعات نهانی و اخبار مرتبط سود بیشتری کسب کنند؛ زیرا قیمت قبل از انتشار اطلاعات تغییر پیدا کرده و تعدیل شده است. در این بازار فرض بر این است که همه سرمایهگذاران از اطلاعات مشابهی برخوردار هستند. با اینحال، ظهور پدیدههایی مانند ایجاد حبابهای قیمتی در بازار سهام، وجود نوسانات بسیار شدید در قیمت سهام در بعضی زمانهای خاص و واکنش بیش از حد سرمایهگذاران نسبت به اطلاعات جدید، در تقابل با فرضیه بازار کارا قرار دارند. همین باعث رد فرضیه کارا و ظهور دانش مالی رفتاری شده است. دانش مالی رفتاری تلاش میکند تا با کمک گرفتن از دانش روانشناسی و ترکیب عوامل روانشناختی با عوامل تئوری اقتصادی و مالی، علت بروز این پدیدهها را توضیح دهد.
علت رد شدن فرضیه بازار کارا
برخی از شواهد موجود که فرضیه بازار کارا را رد میکند به شرح زیر است:
۱- اثر تقویمی: این اثر بیان میکند که ساعات مختلف، روزهای هفته و روزهای تعطیل میتواند بر بازارهای مالی تأثیرگذار باشد. برای مثال، یکی از معروفترین این اثرات، اثر ژانویه و دسامبر است. تحقیقات بازار نشان میدهد که بازدهی سهام در اولین ماه میلادی در بالاترین حالت خود قرار دارد و در آخرین ماه سال به کمترین حد خود میرسد. همچنین بازدهی معاملات در بازارهای جهانی در آخرین روزهای هفته بالاتر از اولین روز هفته یعنی دوشنبه است.
۲- اثر P/E: نسبت P/E عبارت است از قیمت یک سهم به سود آن و به معنی انتظار سرمایهگذار از بازدهی یک دارایی در آینده است. تفاوت این نسبت با اطلاعات واقعی یک سهم میتواند عدم وجود بازار کارا را نشان دهد.
۳- اثر سود تقسیمی: شواهد نشان میدهد که شرکتهایی با درصد سود تقسیمی بالاتر، نسبت به شرکتهایی با درصد سود تقسیمی کمتر، بازده بالاتری دارند.
۴- اثر عرضه اولیه: بسیاری از شرکتها ارزش سهام خود را در عرضه اولیه و انتشار سهام پایینتر اعلام میکنند تا ارزش سهام خود را به بازار بقبولانند؛ بنابراین سرمایه گذارانی که در روزهای ابتدایی پس از عرضه اولیه اقدام به خرید سهام آن شرکت میکنند، بازدهی بالاتری کسب میکنند.
سطوح مالی رفتاری
مالی رفتاری را میتوان در دو سطح مختلف بررسی کرد:
۱- مالی رفتاری کلان: در حوزه مالی رفتاری کلان، بازارهای مالی و ویژگیهای آنها تحت بررسی قرار میگیرد.
۲- مالی رفتاری خرد: مالی رفتاری خرد تمایلات یا سوگیریهای سرمایه گذاران را در سطح فردی بررسی میکند.
تیپهای شخصیتی سرمایهگذاران
محققان روانشناسی، رفتار سرمایهگذاران بازارهای مالی را در شروع و طول سرمایهگذاری و همچنین در دورههای نوسانات قابل توجه بازار بررسی کردهاند. در طول این تحقیق، شش تیپ شخصیتی بیشتر در شکلدهی بازار تاثیرگذار بودهاند:
۱- سرمایهگذار آرمانگرا (Idealist)
سرمایهگذاران ایدهآلگرا به تواناییهای خود بسیار مطمئن هستند و تمایل دارند بازار را با دید مثبت ببینند. آنها اطلاعاتی را که با دیدگاه خوشبینانه آنها مطابقت ندارد نادیده میگیرند و به جای انجام تحقیقات کامل، احساسات درونی خود را دنبال میکنند. آنها معتقدند همیشه میتوانند بازار را کنترل کنند و تصمیمات درستی بگیرند.
۲- سرمایهگذار عملگرا (Pragmatic)
سرمایهگذاران عملگرا نقطه مقابل آرمانگراها هستند. آنها در مورد مهارتها و بازار خود واقعبین هستند و همیشه خطرات و نوسانات بالقوه را در نظر میگیرند. آنها وظایف خود را به عنوان سرمایهگذار به درستی انجام میدهند و به جای تکیه بر دیگران، به طور کامل تحقیق میکنند. این سرمایهگذاران به منابع عمومی و شایعات متکی نیز نیستند و به دنبال منابع معتبر میگردند.
۳- سرمایهگذار شکلگرا (Framer)
سرمایهگذاران شکلگرا به جزئیات توجه زیادی دارند، اما ممکن است برنامه و مسیر بزرگتر و کلی را از دست بدهند. آنها بر بخشهای کوچک سرمایهگذاری تمرکز میکنند و به راحتی با تغییرات بازار سازگار نمیشوند. آنها اغلب پول نقد زیادی را در اختیار دارند و به نظرات خود پایبند هستند که میتواند قیمتها را تثبیت کند اما انعطافپذیری آنها را نیز محدود خواهد کرد.
۴- سرمایهگذار یکپارچهساز یا آمیزگر (Integrator)
سرمایهگذاران یکپارچهساز به تصویر بزرگ و نحوه تعامل عوامل مختلف نگاه میکنند. آنها درک میکنند که چگونه بخشهای مختلف بازار بر یکدیگر تاثیر میگذارند و استراتژیهای خود را بر اساس آن تنظیم میکنند. آنها در تصمیمگیریهای خود استراتژیک و باملاحظه عمل میکنند و جنبههای مختلف سرمایهگذاری را در نظر میگیرند.
۵- سرمایهگذار بازتابنده (Reflector)
سرمایهگذاران بازتابنده به سختی اشتباهات خود را گردن میگیرند، حتی زمانی که با شواهد روبرو میشوند، ممکن است ایجاد تغییرات در سرمایهگذاریهای خود را به تعویق بیندازند و عوامل خارجی را مقصر زیان خود بدانند. آنها مسئولیت اشتباهات خود را قبول نمیکنند و این باعث میشود فرصتهای زیادی را از دست بدهند.
۶- سرمایهگذار واقعگرا (Realist)
سرمایهگذاران واقعگرا عملی و پاسخگو هستند. آنها عواقب تصمیمات خود را بدون بهانه آوردن یا سرزنش دیگران میپذیرند. آنها مسئولیت اشتباهات خود را میپذیرند و با ذهنیتی آرام و منطقی به سرمایهگذاری میپردازند و بر اساس حقایق تصمیم میگیرند نه احساسات.
به غیر از این ۶ تیپ شخصیتی سرمایهگذار، چند مورد دیگر وجود دارند:
- سرمایهگذار بیباک که انعطافپذیری زیادی در سرمایهگذاری به خرج میدهد و آمادگی پذیرش هر اتفاقی در این مسیر را دارد.
- سرمایهگذار سختکوش که رفتارهای مناسب را میشناسد و برای اجرای آن تلاش میکند.
- سرمایه گذار عجول که بسیار کمتر از سایر سرمایهگذاران، به سراغ سرمایهگذاری مستقل میرود و با روند بازار کاملا سازگار است.
- سرمایهگذار هیجانی که بدون انجام تحقیقات کامل، معمولا بیگدار به آب میزند.
کلام آخر
رفتار سرمایهگذاران میتواند بر بازارهای مالی تاثیرگذار باشد. برخی از محققان معتقدند که کل بازار بر اساس ویژگیهای شخصیتی افراد شکل میگیرد و حرکت میکند. شاید این موضوع کمی اغراقآمیز به نظر برسد؛ اما طبق شواهد گذشته میتوان این نتیجهگیری را تا حدودی معتبر دانست. این شواهد نشان میدهد که اطلاعات شخصی، میزان تحصیلات، محیط و عوامل بسیار دیگری بر رفتار سرمایهگذاران تاثیر میگذارد. پس این رفتارها و تغییرات آنها نیز میتواند دلیل انتخاب و تصمیمهای سرمایهگذاران باشد. این جهتگیریها در بازارهای مالی میتواند بر روند بازار و قیمتها تاثیر بگذارد. در کنار این عوامل شاید بتوان موارد کلان جامعه را نیز بر تغییرات بازارها و نوسان قیمتها تاثیرگذار دانست؛ بنابراین سرمایهگذاران نیاز دارند تا برای شناخت بهتر و عملکرد بهینه در بازارهای سرمایه این عوامل را در کنار هم در نظر بگیرند.
سوالات متداول
۱- مالی رفتاری (Behavioral Finance) چیست؟
مالی رفتاری به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه شخصیت انسان بر تصمیمگیری مالی تاثیر میگذارد و نقش احساسات، سوگیریها و خطاهای شناختی را در شکلدهی رفتار بازار آشکار میکند.
۲- مهمترین سوگیریهای رفتاری در بازارهای مالی کداماند؟
مهمترین سوگیریهای رفتاری در بازارهای مالی عبارتند از: خطای آشنایی، حسابداری ذهنی، خطای تایید، خطای زیانگریزی، خطای تجربی، خطای نسبت دادن به خود، اثر لنگر انداختن، شکاف احساسی، رفتار گلهای.
۳- مطالعات مالی رفتاری چه کاربردی دارد؟
مطالعات مالی رفتاری به سرمایهگذاران، مشاوران مالی و سیاستگذاران کمک میکند تا رفتارهای غیرمنطقی در بازارهای مالی را درک کنند و کاهش دهند. این باعث تصمیمگیری آگاهانهتر، بهبود مدیریت ریسک و افزایش کارایی بازار میشود.
بسیار مطلب ارزشمندی بود.
بر مدیریت روانی جامعه اقتصادی تمرکز دارد.که از ارکان اصلی بازار است.
در این خصوص توصیه می کنم به کتاب تفکر تند و تفکر کند از دنیل کانمن مراجعه بفرمایید. در بسیاری از اوقات دیده ام که تحلیلگر با رفتار و تصمیم اشتباه حتی بر خلاف تحلیل خود تصمیم گرفته است.
خلاصه مبحث (( این دانش تلاش میکند تا با بررسی عوامل روانشناختی، دلیل تصمیمات سرمایه گذاران را شناسایی کند. همچنین بینظمیهای بازار و فعالیتهایی را که از طریق فرضیه بازار کارا قابل توصیف نیستند را توضیح میدهد.))
بسیار مطلب ارزشمندی بود
متاسفانه کمبود این دانش در بین معامله گران ما حس میشه
باسلام
به نظرمن رفتارمالی یکی ازارکان اساسی در تصمیم گیری سهامداران میباشد که بدون توجه به تحلیلها ویابنیادی سهم خریدوفروش انجام میدهند مخصوصا دربازار بورس ایران