روانشناسی سرمایهگذاران در بورس: چگونه احساسات مانع سرمایهگذاری هوشمندانه میشود؟
- ۳۰ مهر ۱۴۰۱
- ۱۵ آذر ۱۳۹۵
- ۴۱ نظر
- ۱۱۸۵۷ مشاهده
برای سالها، این فرضیه در دنیای سرمایهگذاری وجود داشت که سرمایهگذاران در بورس براساس ریسک و بازه، میزان سود، وضعیت سودآوری و سایر فاکتورهای منطقی، تصمیماتشان را در سرمایهگذاری میگیرند. در حالیکه که تحقیقات مالی رفتاری، آشکار ساخت که احساسات، هیجانات و وضعیت روحی افراد روی تصمیمات سرمایهگذاری و مالی آنها تاثیر زیادی میگذارد.
بسیاری از سرمایهگذاران یک استعداد! ذاتی برای واردشدن در سقف قیمت و خروج از سرمایهگذاری در کف قیمت دارند و در هیاهوی رسانههای اجتماعی و هجوم اطلاعات و احساسات، اقدام به خرید سهام در بالاترین قیمتها و فروش آن در کمترین قیمت میکنند! واقعا چرا سرمایهگذاری به این شکل صورت میگیرد و چگونه سرمایهگذاران میتوانند از سرمایهگذاری براساس هیجانات و احساسات خودداری کنند؟ در این مطلب از بلاگ بآشگاه کارگزاری آگاه سعی می کنیم نگاهی کاربردی به روانشناسی سرمایه گذاران در بورس داشته باشیم. با ما همراه باشید.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
- رفتار سرمایهگذاران
- اطلاعات ورودی همه چیز است
- وابستگی احساسی
- چگونه میتوانیم متوجه شویم که یک سرمایهگذار احساسی هستیم؟
- ۵ راهحل پیشنهادی جهت کاهش اثر احساسات در سرمایهگذاری
- تشکیل پرتفوی سرمایهگذاری
- داشتن طرح و استراتژی
- عدم سرمایهگذاری با پول وام و قرض
- شروع سرمایهگذاری با مبالغ کم
- پذیرش فرصتهای از دست رفته
رفتار سرمایهگذاران
اگر از سرمایهگذاران پرسیده شود چه هدفی از سرمایهگذاری دارند، بیشتر آنها پاسخی ساده خواهند داد: آنها خواهان سود هستند.
گرچه پاسخ آنها واضح به نظر میرسد اما به احتمال قوی حقیقت نیست. در درون هریک از ما، خواستههایی وجود دارد که همیشه ابراز نمیکنیم و یا حتی از وجود آنها بیاطلاعیم. بیشتر ما وقتی درباره پول و سرمایهمان تصمیمگیری میکنیم، به جای اینکه واقعا به قصدی که داریم عمل کنیم (کسب سود) معمولا به دنبال این هستیم که آن احساسات درونی را ارضا کنیم. اما عدم اطلاع از این خواستههای نهفته در درون، میتواند باعث شود به سمتی هدایت شویم که خطاهای ویرانگری در سرمایهگذاری مرتکب شویم و هم از لحاظ احساسی و هم از لحاظ مالی ضربه ببینیم.
برای مثال ممکن است در حالیکه معاملاتمان سودده نیست، بطور مداوم به معاملات سهام بپردازیم و به جای اینکه سرمایهگذاری را یک عمل هوشیارانه مالی تلقی کنیم، اینکار را به چشم یک بازی لذتبخش ببینیم. در سمت دیگر، احتمال دارد ریسکهای معقولی که برای کسب سود بالاتر در بازار باید آنها را قبول کنیم را نپذیریم و وارد معامله نشویم فقط به خاطر اینکه از فقیر شدن و از دست دادن سرمایه هراسان هستیم. شاید هم از فروش سهامی که قیمت آن سقوط کرده خودداری میکنیم چون میخواهیم همچنان امیدوار بمانیم که قیمت آن بالاخره رشد خواهد کرد و مجبور نخواهیم بود به شکست خود اعتراف کنیم.
مشکل ما هرکدام از موارد فوق باشد، خیلی مهم است که تمایلات شخصی پنهان درون را بشناسیم تا بتوانیم با تصمیمات بهتر، در نهایت به هدفی که واقعا به آن نیاز داریم برسیم.
اطلاعات ورودی همه چیز است
تئوریهای متعددی وجود دارد که سعی میکند پشیمانی و واکنش افراطی که خریداران و فروشندگان را در بازارهای مالی درگیر خود کرده، توضیح دهد. روح و روان سرمایهگذاران در زمانهایی که استرس افزایش مییابد (چه این استرس ناشی از خوشحالی مفرط باشد یا از ترس) اغلب بر تفکر منطقی غلبه میکند و استرس نیز ناشی از برداشت شخص از اطلاعات دریافتی است.
سرمایهگذاران، اطلاعات موردنیازشان را از منابع مختلفی مانند سایتهای تحلیلی و خبری، انجمنها، شبکههای اجتماعی، دوستان و همکاران و خانواده بدست میآورند. افراد عادی، داستان سودهایی که دوستان و آشنایانشان کسب کردهاند را میشنوند و با این داستانها خود را جهت ورود به بازار متقاعد میکنند. داستان ها از دوره های صعودی در بازار ناشی می شوند، دورههایی که بازار تمایل دارد یکسره روند افزایشی داشته باشد؛ کسب سود در بازار راحت بوده و سهام در حال رشد به وفور در دسترس است،
در این هنگام است که یک سرمایهگذار غیرحرفهای مبتدی، سرمایهای که با تلاش فراوان آنرا بدست آورده است را با امید کسب سود وارد بورس مینماید و سعی دارد آنرا از ضرر و زیان محفوظ دارد اما اغلب اوقات اغوا شده و دست به تصمیمات نابخردانه میزند.
از طرفی زمانی که سرمایهگذاران درباره رکود و مشکلات اقتصادی (کشور یا شرکت) و نزول احتمالی بازار میخوانند، ترس بر آنها غالب میشود و معمولا سهامشان را در پایینترین قیمت میفروشند. البته گاهی اوقات نیز عکس این قضیه پیش میآید و در حالیکه سرمایهگذاران بصورت ذهنی آمادگی مواجه با یک بازار صعودی واقعی را ندارد، بازار شروع به رشد میکند اما افراد مبتدی معمولا خیلی دیر وارد آن میشوند.
به نظر می رسد دلیل تاثیرگذاری زیاد اطلاعات روی تصمیمگیریهای سرمایه گذاران، عدم قطعیت در بازار است که خیلی سریع باعث ترس و تردید میشود و سرمایهگذاران را به سمت تصمیم گیری براساس احساسات و هیجانات سوق می دهد.
وابستگی احساسی
یکی دیگر از مشکلات احساسی سرمایه گذاری در بورس که هیچ جایگاهی در پرتفوی یک سرمایهگذار موفق ندارد، وابستگی احساسی به یک سهم یا دارایی است. اگر مقداری سهام از پدر یا پدربزرگتان به شما رسیده، احتمالا دوست داشته باشید بدون توجه به روند سهم و وضعیت شرکت، یادگاری پدربزرگتان را تا ابد نگهداری کنید در حالیکه اگر واقعبین باشید باید آن سهام را بررسی کرده و اگر ارزش نگهداری و روند مناسبی ندارد آنرا بفروشید.
احساساتی بودن میتواند در زندگی و روابط شخصی ویژگی ارزشمندی باشد، اما نه در سرمایهگذاری. برای وجود هر دارایی در پرتفوی شما باید یک دلیل قانع کننده وجود داشته باشد و اگر یک دارایی، هدفی که مدنظر است را محقق نمیکند باید فروش آنرا در نظر گرفت.
چیزی که ما میخواهیم به آن تاکید کنیم، تشکیل سبد دارایی و پرتفوی سهام براساس اصول سرمایهگذاریست و نه وابستگی احساسی!
برای مشاهده تصویر در اندازه بزرگ روی آن کلیک کنید:
چگونه میتوانیم متوجه شویم که یک سرمایهگذار احساسی هستیم؟
سرمایهگذاران موفق، اهمیت ثبات احساسی و روانی را در سرمایهگذاری به خوبی متوجه شدهاند، به این معنی که آنها تصمیمات سرمایهگذاریشان را براساس اطلاعات مفید و تحلیل شده میگیرند. در سمت دیگر، احساسات و هیجانات عامل اصلی تصمیمگیری در سرمایهگذاران احساسی است.
اگر یکی از ویژگیهای زیر در شما وجود دارد، پس شما یک سرمایهگذار یا معاملهگر احساسی هستید:
– وقتی قیمت سهام کمی افت میکند، آنرا به فروش میرسانید.
تصمیم برای فروش سهام باید نتیجه ملاحظات دقیق باشد. اگر شما سهم را فقط به خاطر اینکه کمی زیان کردهاید میفروشید، پس شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– روی اخبار شدیداً متمرکز شدهاید.
قبول داریم که بخشی از سرمایهگذاری این است که اخبار بازار را پیگیری و رصد کنید. اما اگر شما در شرکتی مانند کارگزاری و شرکتهای سرمایهگذاری و شرکتهای مشابه شاغل نیستید، خواندن مرتب اخبار و اطلاعات سهام مرتبط بصورت ۲۴ ساعته رفتار سالمی نیست و به احتمال قوی شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– شما به خاطر سودی که هنوز تحقق نیافته، خوشحال هستید.
سود تحقق نیافته همان سودی است که از یک دارایی بدست میآید فقط اگر آنرا در قیمت و زمان مشخص بفروشید. بطور مثال اگر یک سهم با قیمت ۲۰۰ تومان بخرید و رویای رسیدن قیمت به ۳۰۰ تومان را داشته باشید و به این خاطر شادمان شوید و یا اینکه پس از خرید سهام، با شروع رشد قیمت، فورا احساس شیفتگی و خوشحالی “شدید” به شما دست دهد، شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– شما به خاطر ضرر و زیانی که هنوز قطعی نشده، اندوهگین میشوید.
زیان تحقق نیافته، برعکس سود تحقق یافته است. اگر هر زمان که قیمت سهام از قیمت خریداری شما کمی کاهش یافت و شما احساس نا امیدی و اندوه کردید، شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– شما از بررسی قیمت سهام ترس دارید.
اگر میدانید که به احتمال قوی قیمت سهم کاهش یافته است ولی از بررسی قیمت سهام ترس دارید چون نمی خواهید با حقیقت مواجه شوید، در این صورت شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– با هر خبر بد، ترس وجود شما را میگیرد.
راه منطقی برای مواجهه با اخبار بدی که از بازار و سهم شرکتی که میشنوید این است که اثر این اخبار و اطلاعات را بصورت واقعبینانه بررسی کنید و تصمیم متناسب با آنرا بگیرید. اگر شما با هر خبر بد رسیده از بازار، هراسان میشوید در این صورت یک سرمایهگذار احساسی هستید!
– پشتسرهم قیمت سهام را بررسی میکنید.
بورس ذاتا دارای نوسانات بسیار است و هر سهم روزانه نوسانات بسیاری خواهد داشت. اگر مرتبا با کارگزار تماس میگیرید یا در سایت قیمت سهام را بررسی میکنید و یا اگر از هرشخصی که میبینید درباره سهام نظرخواهی میکنید، شما یک سرمایهگذار احساسی هستید!
۵ راهحل پیشنهادی جهت کاهش اثر احساسات در سرمایهگذاری
راهکارهایی پیشنهادی ما را که با آن میتوانید تاثیرگزاری هیجانات و احساسات را در سرمایهگذاری کاهش دهید در ادامه بخوانید.
۱ – تشکیل پرتفوی سرمایهگذاری
تکنیکی که میتواند باعث کاهش پاسخ احساسی به بازار شود، ساخت پرتفوی داراییهاست. چون اگر پرتفوی به درستی چیده شده باشد با اینکار خیال شما تا حدودی راحت است که اگر یکی از سهام یا دارایی های موجود در پرتفوی افت کرد، مابقی آنها مانع از افت شدید سرمایه شما خواهد شد و فقط زمانهای کمی وجود داشته که همه بازارها به یک سمت حرکت کرده و تنوعسازی باعث محافظت از دارایی نشده است.
تنوعسازی داراییها میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ سرمایهگذاری در صنایع مختلف، مناطق جغرافیایی مختلف، خرید انواع دیگر اوراق بهادار و حتی مصونسازی با بازارهای جایگزین مانند بازار مسکن. پس در بیشتر چرخههای طبیعی بازارها، استفاده از یک استراتژی تنوعسازی میتواند از کاهش شدید ارزش سرمایه جلوگیری کند و در نهایت راهکاری باشد برای جلوگیری از رفتار احساسی و هیجانی.
۲ – داشتن طرح و استراتژی
وجود یک استراتژی دقیق و نوشته شده روی کاغذ در سرمایهگذاری حیاتی است. برخی از موارد پیشنهادی که میتوانید مشخص کنید شامل این موارد است:
– اهداف سرمایهگذاری
– بازه زمانی سرمایهگذاری
– هدف کلی پرتفوی سرمایهگذاری
– استراتژی تغییرات در پرتفوی (چه زمانی در پرتفوی تغییرات ایجاد کنید)
و…
بسیاری از سرمایهگذاران موفق با اهداف قیمت و حدضرر کار میکنند، برای مثال استراتژی برخی از افراد این است که اگر قیمت سهام ۸ یا ۱۰ درصد از قیمت خرید آنها کاهش یافت آنرا میفروشند. از آن طرف، تصمیمگیری برای فروش سهام و زمان کسب سود کمی مشکل است. چون وقتی قیمت سهم در حال افزایش است، طمع افزایش قیمت باز هم ادامه مییابد باعث بروز دودلی میشود. در این زمان، سرمایهگذاران ممکن است تصمیم بگیرند بخشی از سهام خود را در قیمت فعلی و در قیمتهای بالاتر، مابقی سهام را بفروش برسانند.
۳ – عدم سرمایهگذاری با پول وام و قرض
به نظر شما شخصی مبتدی که برای خرید و فروش سهام از سرمایهای قرضی و وام استفاده میکند میتواند در بازار موفق شود؟ حرفهایهای بازار از این قاعده مستثنی هستند ولی شخصی عادی که اولین روزها و حتی اولین ماههای آشنایی با بورس را میگذراند در صورتی که بخواهد با سرمایهای که مالک آن نیست از بازار سود بدست آورد، معمولا نخواهد توانست از تاثیر احساسات و هیجانات در معاملات و سرمایهگذاریش اجتناب کند. زمانی که شما با سرمایهی خودتان در حال معامله هستید، نوسانات بازار احساسات مخرب کمتری در شما ایجاد میکند.
۴ – شروع سرمایهگذاری با مبالغ کم
همانطور که با سرمایههای بالا میتوان سودآوری بیشتری در بورس بدست آورد، میزان زیان احتمالی نیز با معاملات سنگین بیشتر میشود و همین عامل است که میتواند میزان استرس و هیجانات را افزایش دهد.
مخصوصا زمانی که یک سرمایهگذار مبتدی به معامله و سرمایهگذاری با مبالغ بالا عادت ندارد این موضوع معمولا به ضرر تمام میشود. رفتهرفته با افزایش میزان مهارت در بورس، میتوان حتی در معاملات با سرمایه بالا، کنترل بیشتری روی احساسات داشت.
۵ – پذیرش فرصتهای از دست رفته
یکی از احساساتی که میتواند مخصوصا باعث شتابزدگی در انجام معاملات سهام و سرمایهگذاری شود، احساس از دست دادن فرصت است. از آنجایی که هیچکدام از ما گوی جادویی نداریم، ما همیشه در حال از دست دادن فرصتها هستیم و خواهیم بود.
در صورتی که شما قصد خرید سهمی را داشتید ولی به هردلیلی آنرا نخریدید و یا نتوانستید بخرید و بعدا آن سهم رشد کرد به احتمال قوی آرزو میکنید که آن سهم را داشتید. البته آرزوکردن هیچ سودی برای شما نخواهد داشت وتوصیه بزرگان است که به جای آرزوکردن، روی رشد مهارت سرمایهگذاری و معاملهگریتان کار کنید تا فرصتهای بعدی را به موقع شناسایی کنید.
هیچکس در بورس وجود ندارد که از همه فرصتهای سودآوری استفاده کند و اگر این موضوع را بپذیرید، اقدامات احساسی و هیجانی شما در معاملات کاهش مییابد.
نتیجهگیری
شواهد نشان میدهد که بیشتر سرمایهگذاران احساسی برخورد میکنند و جریان پول را در زمان نامناسب ایجاد نموده و باعث کاهش بازدهی سرمایهگذاریشان میگردند. قبول داریم که سرمایهگذاری به دور از هیجانات و احساسات، در عمل مشکلتر است، مخصوصا اینکه عدم قطعیت، جز ذاتی بازارهای مالی به شمار می رود ولی شما می توانید ابتدا با شناسایی نقاط ضعف خود، اقدامات پیشگیرانه را برای کم
با سلام و خسته نباشید
مطالب بسیار عالی ولی مقدماتی بود. من خواهش می کنم در مورد روانشناسی بازار و تابلو خوانی بیشتر مطلب بگذارید که بتوانیم بیشتر بر احساسات خود کنترل داشته باشیم و نفع بیشتر.
با سپاس فراوان
سلام
دوست گرامی در فصل سوم-فیلم های آموزشی رایگان می توانید اطلاعات بیشتری راجع به روانشناسی بازار کسب نمایید.
با تشکر
ممنون واقعا عالی بود
با سلام و تشکر بابات مطالب مفیدتون
سلام
این موضوع روانشناسی بحث بسیار موثر و کارآمدی است که طرح نمودید
اگثر ما در صف خرید می خریم و در صف فروش می فروشیم انگار این روحیه در ما نهادینه شده است
ممنون
در مورد مدیریت مالی هم اگه تونستید مطلب بذارید