ترازنامه چیست و چه کاربردی دارد؟
- ۹ بهمن ۱۴۰۲
- agah4
- ۳۱ نظر
- ۱۰۳۴۲ مشاهده
تحلیل بنیادی به سرمایهگذاران و تحلیلگران کمک میکند بتوانند ارزش واقعی اوراق سهام را به دست بیاورند. انجام تجزیه و تحلیل بنیادی بهطورمعمول بیش از استفاده از تحلیل تکنیکال زمان میبرد. با این حال محاسبات تحلیل بنیادی دید گسترده و قابل اطمینان بیشتری را ارائه میدهد. تحلیل بنیادی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت و میان مدت، بیشتر مورداستفاده قرار میگیرد. در مطلب ” منابع اطلاعاتی در تحلیل بنیادی ” به منابعی که در این نوع تحلیل باید مورداستفاده قرار گیرد، خواهیم پرداخت.
یکی از کاربردیترین روشهای تحلیل بازار در مسیر سرمایهگذاری بورسی، استفاده از رویکردهای تحلیل بنیادی است. تحلیلگران و سرمایهگذارانی که از تحلیل بنیادی استفاده میکنند در بازه زمانی بلندمدت میتوانند به سودی قابل قبول دست یابند. یکی از مولفههای اصلی در ارزشگذاری شرکتهای بورسی، بررسی صورتهای مالی، سودآوری آنها و تصمیمگیری برای انتخاب سهام شرکتها است. در این مقاله به معرفی صورتهای مالی میپردازیم.
نسبتهای مالی یکی از مهمترین معیارها برای تصمیمگیری در مورد معامله سهام یک شرکت است. این نسبتها میتوانند اطلاعاتی در مورد وضعیت فعلی شرکت در مقایسه با دوره زمانی گذشته به سرمایهگذاران بدهند و معیاری برای سنجش میزان ریسک سرمایهگذاری در این شرکتها هستند. در این مطلب به نسبتهای اهرمی و انواع مهم آن در بازار سرمایه میپردازیم.
تحلیل بنیادی بررسی عواملی است که روی اقتصاد، صنعت و شرکتها اثر میگذارد. همانند بسیاری از تحلیلهای دیگر، در تحلیل بنیادی هدف این است که از تحرکات قیمت در آینده سود بدست آید.
تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل گزارشهای مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوط به محصولات آن است. در بررسی صنعت، شاید تحلیل بنیادی به بررسی عرضه و تقاضایی که برای محصولات شرکت وجود دارد پرداخته شود. در بخش بررسی اقتصاد کشور، تحلیل بنیادی به بررسی دادهها میپردازد تا رشد فعلی و آینده شرکت پیشبینی شود. برای پیشبینی قیمت سهام در آینده، تحلیل بنیادی تحلیلهای مربوط به اقتصاد، صنعت و شرکت را با هم ترکیب میکند تا ارزش فعلی و ارزش آینده سهام شرکت را مشخص کند.
در مطالب گذشته بیان شد که سهام به روشهای مختلفی میتواند ارزشگذاری شود. ارزش دفتری یکی از آن روشها بود که در مطالب پیشین به آن پرداخته شد. اما سوال فعلی این است: ارزش جایگزینی چیست؟ به ارزش یک ورقهبهادار شرکت با این فرض که قصد ایجاد شرکت موردنظر را در تاریخ محاسبه داشته باشیم، ارزش جایگزینی میگویند. این ارزش، بهای هر برگه سهم شرکت با قصد راهاندازی شرکتی دیگر با خصوصیات مشابه و در وضعیت فعلی است. پس از محاسبه کل منابع مصرف شده برای راهاندازی شرکت فرضی جدید، مجموع این منابع بر تعداد کل سهام تقسیم شده و ارزش جایگزینی هر سهم بهدست میآید.
برای تجزیهوتحلیل وضعیت مالی یک شرکت نمیتوان فقط به صورتهای مالی و ارقام آن اکتفا نمود. بلکه ایجاد ارتباط معنیدار میان مفاهیم و اقلام این صورتها و مقایسه آنها با یکدیگر، دیدگاه جامع و دقیقتری برای بررسی وضعیت فعلی شرکت و پیشبینی آینده آن بهدست میدهد.
نسبتهای مالی، اقلام موجود در صورتهای مالی را بررسی کرده و آنها را از مفهوم ریالی به نسبتهای قابل مقایسه تبدیل میکند. این نسبتها میان عوامل مؤثر صورتهای مالی ارتباط معنیدار برقرار کرده و با ایجاد این ارتباط بین اطلاعات موجود در گزارشهای مالی، به استفادهکنندگان قدرت تحلیل میدهد. نسبتهای مالی ازجمله ابزار تحلیل بنیادی محسوب شده که در مطالب گذشته بآشگاه به آن اشاره شده است.
همه سرمایهگذاران برای ورود به هر بازاری، نیاز به داشتن دانش و تخصص لازم برای حضور در آن بازار دارند؛ زیرا بهمنظور خرید و فروش سهام شرکتهای بورسی، باید عملکرد این شرکتها مورد ارزیابی قرار بگیرد و برای ارزیابی عملکرد شرکتها، میتوان از ضریب بتا بهرهمند شد. این ضریب معیاری آماری است که سرنخی را به سرمایهگذاران درمورد نوسانپذیری میدهد و از طریق مقایسه بازده سهام با بازده شاخص بازار سنجیده میشود. میزان اهمیت ضریب بتا و تأثیر آن در اندازهگیری میزان سودآوری سهامداران، بهانهای شد تا در این مطلب نگاهی به چگونگی استفاده و محاسبه ضریب بتا داشته باشیم.