سرمایه گذاری در بورس یکی از راههای افزایش دارایی، متناسب با افزایش تورم است اما احتمالاً این دغدغه برای اکثر فعالان بازار سرمایه وجود دارد که چگونه در بازار بورس، سهام خوب را شناسایی کنند تا با یک سرمایهگذاری مطمئن به بازدهی مطلوب برسند. برای سرمایه گذاری در بورس، باید اطلاعات کافی درباره روشهای سرمایهگذاری، بازارها و ابزارهای مختلف کسب کنیم.
توجه داشته باشید که جستجوی اخبار و اطلاعات به تنهایی برای انجام یک سرمایهگذاری هوشمندانه در بازار بورس، کافی نیست. این اطلاعات باید مورد بررسی قرار گیرد و وضعیت بازار و سهام به درستی ارزیابی شود تا بتوان انتخابهای بهتری در فرآیند تصمیمگیری داشت. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو بازوی قدرتمند در بازار بورس هستند که با استفاده از آنها میتوانیم نگرش صحیحی نسبت به بازار بورس داشته باشیم و آن را به دقت ارزیابی کنیم. برای درک بهتر این مساله که تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ با ما در این مقاله همراه باشید.
ویدئو بررسی تحلیل بنیادی و کاربرد آن در بازار بورس
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis) روشی است که با استفاده از آن، افراد میتوانند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با عوامل مختلف اقتصادی و مالی محاسبه کنند. تحلیل بنیادی هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر میگذارد در نظر میگیرد. در این تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط اقتصادی و وضعیت سایر بازارها تا عوامل اقتصاد خرد مانند عملکرد مدیریت شرکت، مورد توجه قرار میگیرد. اما هدف از تحليل فاندامنتال چیست؟
هدف نهایی تحلیل بنیادی یا تحليل فاندامنتال این است که سرمایهگذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم، به این نتیجه برسد که سهم بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده است یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد. همه تحلیلگران تلاش میکنند تا با استفاده از عوامل خرد و کلان به قیمت واقعی سهم دست یابند. آنها وضعیت کلی اقتصاد مانند نرخ بهره، وضعیت صنعت و شرکتها را در نظر میگیرند، سپس به ارزیابی اوراق بهادار مورد نظر خود بپردازند. درآمد، دارایی، فروش، بازدهی، بدهی، حاشیه سود و رشد در آینده، عواملی هستند که برای تخمین ارزش و پتانسیل رشد شرکت مورد توجه قرار میگیرند. همه این اطلاعات در صورتهای مالی یک شرکت در دسترس است. تحلیل فاندامنتال میتواند علاوهبر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیلگر بنیادی کیست؟
تحلیلگر بنیادی کسی است که ارزش ذاتی سهام یا هر نوع دارایی دیگر را از طریق مطالعه و بررسی عوامل خرد و کلان اقتصادی و غیراقتصادی از جمله مدیریت شرکت، صورتها و نسبتهای مالی، وضعیت کلی اقتصاد کشور و وضعیت صنایع مختلف تعیین میکند. این دسته از تحلیلگران، اخبار و اطلاعات منتشر شده را از نظر تاثیر منفی یا مثبت بر قیمت سهام شرکت، بررسی میکنند و با توجه به آن عکسالعمل مناسب (خرید، فروش یا انتظار) نشان میدهند. تحلیلگران بنیادی معتقدند قیمت بازار یک سهم، ممکن است با ارزش واقعی آن متفاوت باشد. هدف آنها شناسایی فرصتهای کسب سود یا شرایط زیانآور، از طریق ارزیابی ارزش ذاتی و مقایسه آن با قیمت روز سهام است.
تحلیلگر فاندامنتال فردی است که به بررسی داراییها، بدهیها، فروش، ساختار سرمایه شرکت، سهم از بازار، عملکرد مدیریت و مقایسه آن با سایر شرکتهای مشابه میپردازد و در نهایت ارزش واقعی سهام را تخمین میزند. در این بررسی عوامل خرد و کلان اقتصادی و غیراقتصادی نیز ارزیابی میشوند. کاری که یک تحلیلگر انجام میدهد، این است که علت و چرایی تغییرات قیمت را کشف میکند. درباره تفاوتهای تحلیلگران بنیادی و تکنیکال هم باید گفت، تحلیلگر بنیادی معتقد است با مطالعه و بررسی عواملی چون عواید، محصولات، عملکرد مدیریت، صورتهای مالی و سایر عوامل بنیادی میتوان ارزش حقیقی دارایی را بهدست آورد. در مقابل تحلیلگران تکنیکال با استفاده از ابزارهای فنی مختلف مانند نمودارها، ارزش دارایی را برآورد میکنند. این گروه معتقدند تحلیل بنیادی روشی طولانی و دشوار است که برای سرمایهگذاران با دیدگاه بلند مدت کاربرد بیشتری دارد.
چه زمانی بهتر است از تحلیل بنیادی استفاده کنیم؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی است که با استفاده از آن میتوانید نظارت کاملی بر اطلاعات شرکتهای بورسی داشته باشید. همچنین میتوانید عواملی مانند وضعیت مالی و سودآوری شرکت، محصولات تولیدی، رقبا، چشمانداز آینده، قدرت نام تجاری، تیم مدیریتی و … را مورد بررسی قرار دهید. تحلیل فاندامنتال وقت و انرژی زیادی طلب میکند، بنابراین برای زمانی مناسب است که افق سرمایهگذاری ما بلندمدت باشد. به طور مثال افرادی که میخواهند بیش از یک سال سهمی را نگه دارند، بهتر است رویکرد بنیادی داشته باشند.
اهداف تحلیل بنیادی
پیش از پرداختن به اهداف تحلیل بنیادی، ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که در تحلیل بنیادی، اقتصاد و بازار (با توجه به عوامل کلان تاثیرگذار بر آنها) به عنوان یک کل بررسی میشوند. در ابعاد محدودتر، صنایع و بخشهای مختلف بر اساس عوامل تاثیرگذار و چشمانداز آینده، بررسی میشوند. در حوزه تخصصی و کوچکتر، به بررسی شرکتهای موجود در صنعت و تجزیه و تحلیل صورتها و نسبتهای مالی مختلف در آنها میپردازند. حال به سراغ اهداف تحلیل فاندامنتال میرویم. هدف تحلیل بنیادی یافتن ارزش ذاتی یک دارایی است. همانطور که میدانیم ارزش ذاتی یک دارایی با ارزش بازار (ارزشی که در حال حاضر در بازار مورد معامله قرار میگیرد) متفاوت است. هدف کشف قیمت واقعی سهام یا دارایی و بررسی میزان تفاوت آن با ارزش مورد معامله است. اگر ارزش بازار یک سهم بیش از ارزش واقعی آن باشد، تحلیل فاندامنتال میگوید سهام با ارزشی بیشتر از آنچه واقعیت دارد معامله میشود و تصمیم به فروش آن منطقی است. اما اگر ارزش ذاتی از ارزش بازار بیشتر باشد، سهم با قیمتی کمتر از ارزش واقعی معامله میشود و در این زمان تصمیم به خرید مناسب است.
از دید کلی تر اهداف تحلیلگران بنیادی را میتوان در ۳ دسته جای داد:
- تعیین ارزش فعلی سهام یا دارایی مورد نظر، پیشبینی روند آینده آن و مقایسه ارزش واقعی با ارزش مورد معامله
- ارزیابی و بررسی عملکرد شرکتها
- ارزیابی عملکرد داخلی شرکت و ریسکهای سرمایهگذاری در آن
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی بازار سهام، مزایای بسیار زیادی دارد که تا اینجا به بعضی از آنها اشاره کردیم و در ادامه نیز درباره دیگر نقاط قوت این روش تحلیلی بیشتر صحبت خواهیم کرد. ضمن اینکه این روش نقاط ضعفی هم دارد که به آنها نیز اشاره میکنیم.
مزایای تحلیل بنیادی
- تحلیل بنیادی برای انجام سرمایهگذاری با دید بلندمدت کارایی مناسبی دارد.
- این شیوه تحلیل با تکیه بر اطلاعات مالی شرکتها و رخدادهای واقعی، بینش صحیحی از شرکتهای ارزشمند ارائه میدهد.
- تحليل فاندامنتال، محرکهای کلیدی درآمد و سود شرکتها را بررسی میکند و دیدگاه تحلیلی جامعی به سرمایهگذاران میدهد.
- تحلیل فاندامنتال به دلیل تفکیک صنایع مختلف، درک مناسبی از گروهبندی سهام شرکتهای متعدد با توجه به حوزه فعالیتشان به سرمایهگذاران میدهد. از آنجا که سهام شرکتها عموماً حرکتهای گروهی دارند، این شیوه، نگرش صحیحی به سرمایهگذار خواهد داد.
معایب تحلیل بنیادی
- این شیوه تجزیه و تحلیل، بینش صحیح و کاملی از وضعیت اقتصاد، صنایع و شرکتها به دست میدهد. اما گاه این بررسی آنقدر زمانبر میشود که ممکن است نتیجه تحلیل تهیه شده، به دلیل گذشت زمان منسوخ شود.
- در تعیین ارزش ذاتی سهام، مفروضات و ضرایب خاصی که تاثیر عوامل مورد بررسی را نشان میدهد، دخالت دارند. این مفروضات و ضرایب در روشهای مختلف ارزشگذاری متفاوت هستند و کاملاً تحت تاثیر نگرش تحلیلگر قرار دارد. بر همین اساس اکثر تحلیلگران بنیادی با تغییر این مفروضات، ارزشگذاری دارایی را در حالتهای متعدد شامل خوشبینانه و بدبینانه مطرح میکنند.
- برخی از تحلیلگران گرایش خود به خرید یا فروش را در تحلیل تاثیر و سرمایهگذاران را به سمت خاصی سوق میدهند. در شیوه تحلیل فاندامنتال حجم بسیار زیادی از اطلاعات جمعآوری میشود که این امر به زمان و نیروی زیادی نیاز دارد.
- این تحلیل در کوتاه مدت معمولاً تاثیر گذار نیست و برای سرمایهگذاری میان مدت و بلندمدت کارایی بیشتری دارد.
رویکردهای تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی ۴ مرحله اساسی وجود دارد:
- بررسی وضعیت کلی اقتصاد کشور
- بررسی وضعیت صنعت
- بررسی وضعیت شرکت
- ارزشگذاری سهام شرکت
حال با توجه به این که کدام یک از مراحل فوق، نقطه آغاز تحلیل است، ۲ رویکرد کلی وجود دارد که تحلیلگر با توجه به هدف خود یکی از آنها را انتخاب میکند.
۱– دیدگاه کل به جز (از بالا به پایین)
در این رویکرد، تحلیلگر ابتدا به بررسی وضعیت کلی اقتصاد کشور و عوامل کلان تاثیرگذار بر آن (اقتصادی یا غیراقتصادی) میپردازد. سپس به سراغ تحلیل صنایع و حوزههای تخصصیتر سرمایهگذاری میرود و عوامل تاثیرگذار بر بازار و صنایع مختلف را بررسی میکند. اطلاعات حاصل از این بررسیها نسبی است و تحلیلگر با توجه به عوامل تاثیرگذار بر صنایع مختلف، آنها را با یکدیگر مقایسه میکند. در بخش نهایی تحلیلگر به بررسی وضعیت مالی شرکتها و ریسک سرمایهگذاری در آنها میپردازد. در این قسمت عوامل درونی و بیرونی که بر عملکرد شرکت، بازار محصول، مدیریت و آیتمهای موجود در صورتهای مالی آن تاثیرگذار است، بررسی و با هم مقایسه میشوند. اطلاعات این بخش از تحلیل نیز مقایسهای و نسبی است و تحلیلگر وضعیت شرکتها را با یکدیگر مقایسه میکند. باید توجه داشت شرکتهای موجود در یک صنعت باید مورد مقایسه قرار گیرند. به عنوان مثال یک شرکت مخابراتی را نمیتوان با یک شرکت نفتی مقایسه کرد. در نهایت ارزش واقعی سهام شرکت محاسبه میشود.
۲– دیدگاه جز به کل (پایین به بالا)
در این دیدگاه، تحلیلگر ابتدا فهرستی از شرکتهای دارای پتانسیل را تهیه میکند و معیارهایی چون نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)، صورتها و نسبتهای مالی، گزارش حسابرسان، سود تقسیمی، رشد سود و رشد شرکت، نقدینگی شرکت، اخبار و اطلاعات درون شرکتی و ارزش سهام را بررسی خواهد کرد. سپس شرکتی که صورتهای مالی منطقیتر و شرایط مناسبتری برای سرمایهگذاری دارد، انتخاب میشود. بعد از انتخاب شرکت، به بررسی وضعیت صنعتی که در آن فعالیت دارد میپردازیم. نرخ رشد، جایگاه صنعت در اقتصاد کشور، چرخه عمر و… عواملی هستند که در بررسی وضعیت یک صنعت باید تحلیل شوند. پس از آن که صنعت مورد نظر بررسی شد در صورت صلاح بودن سرمایهگذاری در آن، به بررسی در ابعاد وسیعتر در اقتصاد کلان کشور میپردازیم. در این قسمت عوامل تاثیرگذار بر وضعیت کلی اقتصاد مانند تورم، رکود، نرخ بیکاری، منطقی بودن یا نبودن سرمایهگذاری در بورس در شرایط فعلی و… را ارزیابی میکنیم.
در این میان باید دو نکته را مدنظر داشت:
در هر یک از این رویکردها، اطلاعات مورد بررسی نسبی هستند. یعنی بخشهای صنعتی با یکدیگر و اطلاعات هر شرکت نسبت به شرکتهای مشابه دیگر مقایسه میشود. همچنین شرکتهایی را که مقایسه میکنیم، باید در یک حوزه صنعتی فعال باشند.
سطوح تحلیل بنیادی
عواملی که در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار میگیرند، به صورت کلی در چهار سطح تقسیمبندی میشوند: کشور، صنعت، شرکت و سهام.
بنابراین تصمیمگیری برای سرمایهگذاری با توجه به شرایطی انجام میشود که عبارتند از:
- شرایط کلی اقتصاد (با در نظر گرفتن عواملی چون نرخ بهره، بیکاری، تورم و…)
- عوامل تاثیرگذار بر صنعت و چشمانداز آینده آن
- وضعیت مالی شرکت و ارزش سهام آن
ارزش ذاتی چیست؟
یکی از مفروضات اولیه تحلیل بنیادی این است که قیمت بازار سهام، به طور کامل ارزش واقعی سهم را نشان نمیدهد. در مفاهیم فاندامنتال ارزش واقعی همان ارزش ذاتی است. برای مثال تصور کنید که قیمت خرید و فروش (قیمت بازار) سهمی ۲۰۰۰ ریال باشد، با بررسیهای بنیادی ممکن است شما دریابید که ارزش ذاتی آن ۲۵۰۰ ریال بوده و در نتیجه سهم پتانسیل رشد دارد. در این شرایط، واضح است که افراد سهمی را میخرند که قیمت آن به طور قابل توجهی کمتر از ارزش ذاتی خود باشد. این رفتار باعث میشود تا دومین فرض تحلیل فاندامنتال را در نظر بگیریم که بیان میکند بازار در بلندمدت نسبت به تحلیل فاندامنتال واکنش نشان میدهد تا قیمتها را به تعادل برساند. اگر ارزش ذاتی به دست آمده بیشتر از قیمت فعلی سهم در بازار باشد به اصطلاح گفته میشود که سهم، کم قیمتگذاری شده و دارای حباب منفی است. در این شرایط انتظار میرود سهم در آینده رشد و حباب منفی خود را پر کند. در مقابل اگر ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت فعلی بازار باشد گفته میشود که سهم، بالاتر قیمتگذاری شده و دارای حباب مثبت است. بنابراین انتظار میرود که قیمت آن در بازار کاهش یابد. تحلیلگرانی که بتوانند به ارزش واقعی سهم دست یابند، میتوانند از این فرصت برای کسب سود بیشتر استفاده کنند. به عبارت دیگر، سهمهایی که قیمت فعلی آنها از ارزش ذاتی خود پایینتر هستند را خریداری کنند یا سهم با قیمت بیشتر از ارزش واقعی را قبل از این که بازار به تعادل برسد، به فروش برسانند.
مدلهای ارزش گذاری
مدلها و شیوههای مختلفی برای ارزشگذاری شرکتها توسط سرمایهگذاران مورد استفاده قرار میگیرند که برخی از مهمترین آنها به شرح زیر است:
۱- مدل ارزش بازار:
این مدل سادهترین شکل ارزش گذاری شرکتها است. در این شیوه قیمت هر سهم شرکت در تعداد کل سهام آن ضرب شده و عدد حاصل، ارزش بازار شرکت نامیده میشود.
۲- مدل مضربی از درآمد:
در این شیوه برای ارزش گذاری یک شرکت، درآمد آن در یک دوره مالی را در عددی غیر مشخص ضرب میکنیم. این ضریب ممکن است بسته به گروه صنعت شرکت و شرایط اقتصادی تغییر کند. به طور مثال ممکن است برای یک شرکت تولیدی ارزش گذاری عرفی، ۳ برابر درآمد سالانه باشد یا در یک شرکت فعال در حوزه خدمات، نصف درآمد سالانه شرکت.
۳- مدل ضریب سود آوری:
این مدل از ارزش گذاری تا حد زیادی شبیه به مدل مضربی از درآمد است، با این تفاوت که در آن به جای درآمد حاصل از فروش شرکت، سود خالص مبنای محاسبه است.
۴- مدل DCF (discounted cash flow):
مدل جریان نقدی تنزیل یافته که به اختصار DCF نامیده میشود نیز مشابه مدل ضریب سودآوری است، با این تفاوت که در مدل جریان نقدی تنزیل یافته، تورم نیز در محاسبه سودآوری آتی شرکت لحاظ میشود.
۵- مدل ارزش دفتری:
در این شیوه با کسر ارزش کل بدهیها و تعهدات شرکت از ارزش کل داراییهای آن در ترازنامه، حقوق صاحبان سهام محاسبه و ارزش دفتری شرکت نامیده میشود.
۶- مدل ارزش نقد شده:
در این شیوه نیز مانند مدل ارزش دفتری، برای ارزشگذاری شرکت، حقوق صاحبان سهام آن محاسبه میشود، با این تفاوت که در این شیوه به جای ارزش ثبت شده، ارزش روز دارایی و بدهیهای شرکت مبنای محاسبه است.
عوامل کمی و کیفی در تحلیل فاندامنتال
در تحليل فاندامنتال هر مولفهای که مرتبط با شرایط اقتصادی یک شرکت باشد، مهم است؛ از موارد کمی مانند درآمد و سود تا موارد کیفی مانند کیفیت مدیریت و اعتبار شرکت که تعیینکننده سهم بازار هستند.
۱- عوامل کمی در تحلیل بنیادی
عوامل کمی (Quantitative Factors)، قابل اندازهگیری به صورت عدد هستند و دقت بیشتری را در ارائه تحلیل نشان میدهند؛ مانند سود سالیانه، میزان داراییها، بدهیها، مخارج و… . تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمی استفاده میکنند تا تصمیمات سرمایهگذاری خود را انجام دهند. صورتهای مالی هر شرکت که وضعیت و عملکرد مالی آن شرکت را نشان میدهد، اطلاعات کمی را برای تحلیلگران ارائه میدهند. سه صورت مالی مهم، ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد است که در ادامه به توضیح هر یک از آنها میپردازیم. اما قبل از هر چیز، باید نحوه استخراج صورتهای مالی شرکتها را بدانید.
پس از این که گزارش مربوط به بازه زمانی مورد نظرتان را انتخاب کردید، به صفحه جدیدی هدایت میشوید. همانطور که در تصویر زیر میبینید، در این صفحه میتوانید صورت مالی مورد نظرتان را انتخاب و مشاهده کنید:
نحوه مشاهده صورتهای مالی در کدال
برای این کار لازم است به وب سایت کدال مراجعه و در بخش جستجوی اطلاعیهها، نماد یا نام شرکت مورد نظرتان را وارد کنید. برای دسترسی سریعتر و فیلتر کردن اطلاعیهها، گزینه اطلاعات و صورتهای مالی سالانه را انتخاب کنید. فهرست اطلاعیههای شرکت به نمایش در میآید و با کلیک روی اطلاعیه مورد نظر، به صورتهای مالی دسترسی خواهید داشت.
۱- ترازنامه
ترازنامه نشاندهنده گزارش داراییها و بدهیهای یک شرکت در یک سال مالی است. معادلهای که در صورت ترازنامه به کار گرفته میشود به صورت زیر است:
داراییها = بدهیها + حقوق صاحبان سهام
داراییها شامل موجودی نقد، مواد و کالا، سرمایهگذاریها، املاک و داراییهای ثابت مشهود و نامشهود و سایر داراییها میشود. بدهیها نیز شامل بدهیهای جاری مانند تسهیلات مالی و بدهیهای غیر جاری است. سود و زیان انباشته، سهام سرمایه، کسر سهام و اندوختههای شرکت نیز از اجزای حقوق صاحبان سهام هستند. با مقایسه اطلاعات ترازنامه در سالهای مختلف، میتوان عملکرد شرکت را برآورد کرد و میزان رشد آن در آینده را به دست آورد.
۲- صورت سود و زیان
صورت سود و زیان نتیجه عملکرد یک شرکت را طی زمانی مشخص نشان میدهد. این صورت خلاصهای از گزارش سود یا زیان، درآمدها و هزینه های یک کسب و کار است. این گزارش فعالیتهایی را نمایش میدهد که باعث تغییرات در درآمد و هزینه و ایجاد سود یا زیان میشوند. بهطور خلاصه سود یا زیان یک دوره مالی را میتوان از کسر کردن هزینهها از درآمدها به دست آورد.
۳- صورت جریان وجوه نقد
صورت سود و زیان جامع، گزارش جامعی از تغییرات افزایشی یا کاهشی ناشی از درآمدها و هزینهها را طی دوره مالی نشان میدهد. این صورت، سود یا زیان خالص را طبق صورت سود و زیان و سایر درآمدها و هزینههای شناساییشده، به نمایش میگذارد.
۲- عوامل کیفی در تحلیل فاندامنتال
عوامل کیفی (Qualitative Factors) مورد بررسی در تحلیل بنیادی، بر اساس میزان کیفیت و سایر مشخصات غیرقابل اندازهگیری مورد بررسی قرار میگیرند. این نوع عوامل که شامل کیفیت نحوه عملکرد مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامهها، اعتبار نام تجاری و تکنولوژیهای مورد استفاده شرکت هستند، دقت کمتری در فرایند ارزیابی خواهند داشت. عوامل مهم برای بررسی یک شرکت در تحلیل فاندامنتال به صورت کیفی، به شرح زیر است:
۱/ مدل تجاری
نوع کسب و کاری که شرکت انجام میدهد را باید از طریق سؤالاتی مانند شرکت دقیقاً چه فعالیتی انجام میدهد؟ آیا درآمد شرکت از اجرای مدل اصلی کسب و کار خود به دست میآید یا خیر؟ و سایر سؤالات مرتبط به دست آورد.
۲/ مزیت رقابتی
موفقیت بلندمدت یک شرکت به طور عمده به توانایی آن در ایجاد و نگهداشتن مزیت رقابتی، سهم از بازار و استراتژیهای مرتبط با شرایط بازار بستگی دارد.
۳/ مدیریت
بسیاری از افراد بر این عقیده هستند که مهمترین عامل برای سرمایهگذاری در یک شرکت، مدیریت آن است. با وجود بهترین مدل تجاری، اگر مدیران شرکت توانایی پیادهسازی آن را نداشته باشند، اهداف مطلوب شرکت به دست نخواهد آمد. سرمایهگذاران خرد میتوانند درباره تیم مدیریت یک شرکت، از عملکرد حرفهای و بررسی سوابق آنها اطلاعات کافی را کسب کنند.
نکته: هیچکدام از عوامل کمی و کیفی تحلیل بنیادی، به تنهایی کافی و خوب نیستند. بیشتر تحلیلگران هردوی عوامل در مورد یک شرکت و سهم را با هم در نظر میگیرند.
نسبت های مالی در تحلیل بنیادی چیست؟
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی، روابط بین اطلاعات موجود در صورتهای مالی را نشان میدهد. این نسبتها برای ارزیابی در چهار گروه محاسبه میشوند که در ادامه به توضیح هرکدام میپردازیم:
۱/ نسبت های نقدینگی
نسبتهای نقدینگی برای سنجش توان شرکت در عمل به تعهدات کوتاهمدت استفاده میشوند تا بتوان میزان وام و اعتبار دریافتی یک شرکت را سنجید. سرمایهگذاران با این نسبتها میتوانند میزان ریسک سرمایهگذاری در یک شرکت را بررسی و مقادیر محاسبه شده را در دورههای مختلف با مقادیر میانگین صنعت مقایسه کنند. نسبت جاری و نسبت آنی جزو نسبتهای نقدینگی هستند.
۲/ نسبت های سودآوری
نسبتهای سودآوری گروهی از نسبتها هستند که برای بررسی عملکرد شرکت درزمینه سودآوری آن، موردتوجه قرار میگیرند. نسبت سود ناخالص به فروش، نسبت سود عملیاتی، نسبت بازده فروش، نسبت بازده ارزش ویژه، نسبت بازده داراییها و نسبت بازده سرمایه در گردش را در گروه نسبتهای سودآوری نام میبرند. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید مطلب «نسبتهای مالی: سودآوری و نقدینگی» را مطالعه کنید.
۳/ نسبت های فعالیت
نسبتهای فعالیت به سرمایهگذاران کمک میکند تا عملکرد یک شرکت را در زمینههای تولید، وصول مطالبات و فروش آن بررسی کنند. اطلاعات مورد نیاز محاسبه نسبتهای فعالیت، از ترازنامه و صورت سود و زیان به دست میآید. دوره گردش موجودی کالا، نسبت گردش دارایی، نسبت گردش داراییهای ثابت، دوره وصول مطالبات، دوره گردش عملیات، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش، نسبت گردش سرمایه جاری و نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران جزو گروه نسبتهای فعالیت هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نسبتهای نقدینگی میتوانید به مطلب «نسبتهای فعالیت» مراجعه کنید.
۴/ نسبت های اهرمی
اعتبار دهندگان و بستانکاران یک شرکت میتوانند با محاسبه نسبتهای اهرمی، میزان ریسک شرکت درباره اعطای وام و تسهیلات را ارزیابی کنند. نسبت بدهی، نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه، نسبت کل بدهی به ارزش ویژه، نسبت مالکانه، نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل بدهیها و نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت ازجمله نسبتهای اهرمی هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله «نسبتهای سرمایهگذاری (اهرمی)» را مطالعه کنید.
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی اطلاعات یک شرکت از قبیل وضعیت مالی، میزان سودآوری، محصولات، چشم انداز آینده، تامینکنندگان شرکت، رقبا و… را مورد بررسی قرار میدهد اما تحلیل تکنیکال، اطلاعاتی از قبیل تاریخچه قیمت و حجم معاملات را بررسی و روند قیمتی را در آینده برای یک سهم پیشبینی میکند. تحلیل تکنیکال معتقد است تمامی اطلاعات لازم در قیمت سهام بازتاب یافته است و دیگر نیازی به بررسی اقتصاد، صنعت و صورتهای مالی شرکت نیست. همچنین معتقد است که میتوان با استفاده از نمودار قیمت سهام، وضعیت آینده را پیشبینی کرد. تحلیل تکنیکال برای بازههای زمانی کوتاهمدت مناسبتر است و سرمایهگذارانی که دورههای زمانی طولانی و بازههای چند ساله را در نظر دارند، معمولا با رویکرد بنیادی تصمیمگیری میکنند.
نکته: لازم به ذکر است علاوهبر تحلیل تکنیکال و فاندامنتال ، تابلوخوانی بازار نیز از ابزارهای موثر و پرکاربرد در میان معاملهگران بازار سرمایه است که برای تحلیل روند معاملات سهام و مشارکت سهامداران در معاملات بر اساس قدرت خریدار و فروشنده و عواملی نظیر آن کاربرد دارد.
منتقدان تحلیل بنیادی
بزرگترین منتقدان تحلیل بنیادی به دو گروه تقسیم میشوند:
- تحلیلگران تکنیکال
- حامیان فرضیه بازار کارا
۱- تحلیلگران تکنیکال:
تحلیل تکنیکال یکی دیگر از روشهای تحلیل سهام است؛ اما تحلیل تکنیکال بر اساس سرمایهگذاریها یا به طور دقیقتر، معاملات روی قیمت و حجم معاملات سهام است که با استفاده از نمودارها و سایر ابزارها انجام میشود و موارد بنیادی سهم را نادیده میگیرد. یکی از موارد مهم در تحلیل تکنیکال این است که بازار به صورت خودکار تمام مولفهها را در نظر میگیرد، همه اخبار درباره قیمت سهم هم اکنون موجود است. همچنین تحرکات قیمتی سهم دید بیشتری نسبت به اصول بنیادی به سرمایهگذاران میدهد.
۲- حامیان فرضیه بازار کارا:
حامیان فرضیه بازار کارا، تحلیل بنیادی و تکنیکال را کامل نمیدانند. فرضیه بازار کارا بیان میکند که در یک بازار کاملاً کارا، رسیدن به تحلیل از طریق تحلیل فاندامنتال و تکنیکال غیرممکن است، همه اطلاعات به یک میزان و به سرعت در قیمتها منعکس میشود و درنتیجه کسب سودهای غیرعادی را برای افراد غیرممکن میکند.
آموزش تحلیل بنیادی
به کارگیری تحلیل بنیادی و ابزارهای آن در عمل کار راحتی نیست و باید از منابع آموزشی مختلف برای آشنایی کامل با این روش تحلیل جامع و کاربردی بازار سرمایه استفاده کرد. از جمله این منابع میتوان به ویدئوهای آموزشی مختلفی اشاره کرد که در بلاگ بآشگاه مشتریان کارگزاری آگاه با محوریت موضوعات مختلف منتشر شدهاند. فعالان بازار سرمایه میتوانند به صورت رایگان از آنها استفاده کنند.
از جمله این ویدئوهای آموزشی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- معرفی و بررسی تحلیل بنیادی
- زمانبندی انتشار گزارشات عملکرد
- انواع گزارشات شرکتها
- آشنایی مقدماتی با صورتهای مالی
- آشنایی مقدماتی با صورتهای مالی ۲
- آشنایی با مجامع شرکتها
- آشنایی با انواع افزایش سرمایه
- تحلیل بنیادی مقدماتی – مجامع کدام صنایع را شرکت کنیم؟
- تحلیل بنیادی مقدماتی – تاثیرات دولتها در صنایع مختلف
دورههای آموزش تحلیل بنیادی
گفتیم شناخت ابزارها و اصول تحلیل بنیادی سهام شرکتها در بورس، کار پیچیدهای است. دورههای آموزش بورس و استفاده از تجربه متخصصان بازار سرمایه، بهترین راه آشنایی با این روش تحلیلی و به کارگیری آن برای حضوری موفقتر در بورس محسوب میشود. دورههای آموزش تحلیل فاندامنتال مدرسه بورس آگاه جایی است که میتوانید با این روش تحلیلی مهم و کلیدی بازار سرمایه بیشتر آشنا شوید و با بهرهگیری از اساتید باتجربه و حرفهای آگاه در زمینه بورس و بازارهای مالی، خرید و فروش سهام در این بازار را با اطمینان بیشتری انجام دهید.
چند کتاب برای یادگیری بیشتر تحلیل بنیادی
کتابها از دیگر منابعی به شمار میروند که میتوانند به فعالان بازار سرمایه برای آموزش تحلیلی بنیادی و آشنایی با ابزارهای آن کمک کنند. در ادامه به چند کتاب شناختهشده که در این زمینه تالیف شدهاند، اشاره میکنیم.
۱/ کتاب ارزش گذاری سهام بر مبنای P/E
یکی از کتابهای خوبی که در حوزه تحلیل بنیادی بورس و بازارهای مالی نوشته شده است، «ارزش گذاری سهام بر مبنای P/E» نام دارد. در این کتاب درباره خاستگاه نسبت قیمت به درآمد، عرضه و تقاضا، ارزش و قیمت، تیپشناسی P/E، مدل نظری محاسبه P/E، مدل علمی محاسبه P/E، تقابل بین انواع EPS و محدودیتهای P/E نوشته شده است. این کتاب که توسط انتشارات بورس به بازار ارائه شده، به وسیله سید محمدعلی شهدایی نوشته شده است.
۲/ کتاب انتخاب سهام برتر به روش تحلیل بنیادی
کتاب «انتخاب سهام برتر به روش تحلیل بنیادی» یکی دیگر از کتابهای خوب حوزه تحلیل فاندامنتال است که با محوریت تجزیه و تحلیل اقتصاد کلان، بازارها، صنعت، اقتصاد خرد، صورتهای مالی شرکتها و سایر شاخصهای کاربردی برای استفاده در فرآیند تحلیل، توسط علینقی رفیعی امام نوشته شده است.
۳/کتاب تحلیل شرکتهای سرمایهگذاری و ارزشیابی سهام در بورس
این کتاب که توسط سید محمدعلی شهدایی نوشته شده است، به ابزارهای معاملاتی، صنعت واسطهگری مالی، استانداردهای مالی، صورتهای مالی اساسی و گزارش هیئت مدیره، گزارشات ادواری، پرتفوی بورسی و غیربورسی، ارزش فعلی و جداول PVIF میپردازد.
۴/ کتاب از صفر تا تحلیل بنیادی
از صفر تا تحلیل بنیادی نوشته رویا درخشانی، منبع مهم دیگری است که در آموزش تحلیل بنیادی میتواند به فعالان بازار سرمایه کمک کند. این کتاب به ویژه برای افراد مبتدی که قصد دارند با اصول تحلیل فاندامنتال بورس آشنا شوند، کاربرد زیادی دارد. توضیحات ساده و روان مهمترین ویژگی این کتاب به شمار میرود.
کلام آخر
در این مقاله بررسی کردیم که تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟ بهترین استراتژی برای فعالیت در بازار بورس و همچنین کسب سود از آن، استفاده از ابزارهای موجود است. دو ابزار بسیار مهم و کاربردی که به فعالان بازار بورس کمک میکند تا گزینههای سرمایهگذاری را ارزیابی و انتخاب کنند، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال است. هر کدام از این تحلیلها روشهای مختلف مخصوص به خود را دارند و استفاده از آنها برای حضور بهتر در بازار بورس الزامی است. تحليل فاندامنتال یک استراتژی تحلیلی در بازه زمانی بلندمدت است و اعتقاد دارد قیمت سهام در بلندمدت به سمت ارزش ذاتی یا واقعی آن حرکت خواهد کرد.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی است که در آن، ارزش ذاتی اوراق بهادار با کمک عوامل مختلف اقتصادی و مالی محاسبه میشود و هر عاملی که بر ارزش سهم تأثیر دارد، مورد بررسی قرار میگیرد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی، تمام اطلاعات یک شرکت از قبیل وضعیت مالی، میزان سودآوری، چشمانداز شرکت و … بررسی میشود. این در حالی است که در تحلیل تکنیکال، اطلاعاتی مانند تاریخچه قیمت و حجم معاملات مورد بررسی قرار میگیرد.
دقیق و مفید بود.
تشکر
بنظر شما
براى خريد سهام كوتاه و ميان مدت تحليل بنيادى بيشتر كاربردى تره يا تكنيكال؟
باسلام
انتخاب نوع تحلیل به اهداف و انتظارات شما و سایر عوامل بستگی دارد.
کارگزاری آگاه کلاس های آموزش و تحلیل آنلاین هم داره؟؟؟
سلام دوست عزیز
به منظور بررسی این موضوع می توانید در قسمت آموزش و مراجعه به ویترین کلاس های آموزشی، بررسی نمایید.